- گردشکن شدن
- شکستن بهیئت گرد مدور شکستن: گردشکن شدن استخوان
معنی گردشکن شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر چین شدنظژنگ شدن مجعد شدن
متحرک شدن حرکت کردن براه افتادن جریان یافتن: الپتگین ترکی خردمند بود و ممیز او را (اسکافی را) عزیز کرد و دیوا رسالت بدو تفویض فرمود و کار او گردان شد